پارچ آب و طوفان نوح: فیلمی که مقدس شد!

بسم الله الرحمن الرحیم


حقه و دروغپردازی پنجم: پارچ آب و طوفان نوح: فیلمی که مقدس شد!  


یکی دیگر از اهانت های ناصر پورپیرار به ساحت مقدس تورات هدی و قرآن کریم، به سخره گیری واقعه عظیم و جهانی طوفان نوح است که با تولید فیلم بی نهایت عوام فریبانه و شرم آور مستند طوفان نوح رقم خورده است.


ناصرپورپیرار در این فیلم با ریختن یک پارچ آب بر روی یک نقشه برجسته از جغرافیای ترکیه، در دنیای محقر خودش اثبات میکند که طوفان نوح انحصارا محدود به جغرافیای ترکیه امروز بوده است!! و چون آب ریخته شده از پارچ هرگز از برجستگیهای نقشه روی میزی ناصرپورپیرار خارج نشده است، پس آن رخداد عظیم و معجزه آسایی که در تورات مقدس و قرآن کریم، قرنها مکتوب مانده است، "قصه است" (قال اساطیر الاولین) و طوفان معجزه آسای نوح هرگز جهانی نبوده است!! او در پایان فیلمش مدعی میشود که یهودیان و مراکز کنیسه و کلیسا در اروپا (البته بغیر از شوروی کمونیستی سابق!) همگی دست به دست هم داده اند! و قصد دارند تا ما باور کنیم طوفان نوح واقعه ای عظیم و جهانی بوده است، تا کشته شدن کفار و مشرکین سرزمین های منطقه به دست قوم صاحب نبوت بنی اسرائیل در هزارها سال پیش را مخفی نمایند. 


البته ناصرپورپیرار در مورد اینکه چرا دهها آیه از تورات مقدس هنوز شهادت میدهند که قوم صاحب نبوت بنی اسرائیل مامور پاکسازی اقوام کافر منطقه بوده است، هرگز توضیح نداد!!  شاید به این علت که ادعاهای او نشان میدهند که وی هرگز یکبار کتاب تورات را از آغاز تا پایان مطالعه نکرده است (لینک) و حالا تا به ابد باید تاوان این جهالت و لجاجت بر این جهالت را بپردازد.


ناصرپورپیرار نخبه زمین شناسی میدانی!


بخش بی نهایت کمدی فیلم طوفان نوح ناصرپورپیرار، ظاهر شدن وی در لباس سردسته بزرگترین تیم های تخصصی زمین شناسی میدانی دنیاست. او در این فیلم ادعاهایی را پیرامون وضعیت توپولوژیک جغرافیای ترکیه مطرح میکند که نخبه ترین تیم های زمین شناسی هم جرات طرح این موضوعات با این قطعیت را نداشته اند. لیکن چون رسنی که ناصرپورپیرار از آنجا تغذیه میکند، رسنی سیاسی تبلیغاتی است، ناصرپورپیرار از ظاهر شدن در لباس نخبه ای در حوزه زمین شناسی میدانی نیز هیچگونه ابایی ندارد تا شووی تبلیغاتی خود را کامل گرداند! و آنچکه باید به اذهان عوام تزریق نماید را تزریق نماید.


بالاخره ناصرپورپیرار در لابلای بحثهای وبلاگ شخصی خود، پا را فراتر از همه حماقتهای قبلی خود گذاشت و در نظراتی اعلام کرد که فیلم طوفان نوح او  "مقدس" است. تا نه تنها به ساحت انحصارا قدوس الله باریتعالی اهانت بورزد، بلکه نشان دهد که با تمام ژست های مسلمانی که او میگیرد، حتی به اندازه ارزنی نصیبی از اسلام عاید او نشده است، مگر نه جرات نمیکرد فیلم دست ساخته خود را تقدیس کند.


آنچکه ناصرپورپیرار به شدت نیازمند آن است، تزریق هوچی گری دینی و توهم در ذهن جوانان مسلمان خام و بی اطلاع، به بهانه دفاع از اسلام و ایران است که از همان رسن سیاسی- تبلیغاتی که او دلبسته آن است، آب میخورد.


منتظر افشاشدن حقه ها و دروغپردازیهای دیگری از او در همین سایت باشید.


والسلام علی من اتبع الهدی.

تحلیل تاریخ با درشکه فکسنی ناصرپورپیرار

بسم الله الرحمن الرحیم


حقه و دروغپردازی چهارم: تحلیل تاریخ با درشکه فکسنی ناصرپورپیرار


رویکرد ناصر پورپیرار به تاریخ رویکردی اقتصادی است. یعنی در درشکه تحلیل او اگر نتوان مجموعۀ زنجیره واری از آثار و انگاره های متصل مادی مثلا از حضور آمریکاییان در عراق ارائه کرد، پس لشگرکشی آمریکا به عراق سراپا جعلی تاریخی بیش نیست. مهم نیست شما در تلویزیون چه دیده اید، آنها صحنه سازی و جعل است، یا خود امریکایی ها در مورد اثبات حمله به عراق چه اسنادی را ارائه میکنند (چون جعلی است!). مهم این است که اگر امروز حتی یک پیچ گوشتی متعلق به آمریکایی ها در عراق باقی نمانده تا به استناد آن بتوان از قرائن مادی و انگاره های حضور تمدنی امریکا در عراق پرده برداشت، پس از نظر ناصر پورپیرار، شما فریب خورده ای بیش نیستید که چنین لشگرکشی به عراق را باور کرده اید! مطمئن باشید که امریکا به عراق هرگز حمله نکرد!! وگر نه آثار مادی و قرائن انسانی مفصلی از این حمله امروز (یا 500 سال بعد) یافت میشد: 


...نادر با استفاده از کدام منبع مادی و انسانی و از ریختن خون چه موجوداتی باک  نداشته؟ -ناصر پورپیرار، کتاب چهارم برآمدن مردم، مقدمه 11


اما همه خوانندگان محترم، با چشم یقین دیدند و دیدیم که لشکر صدهزار نفری امریکاییها ظرف 6 ماه تا پایان دسامبر 2011 از عراق خارج شد و صدها فروند بمب افکن، هواپیمای شناسایی، زرهی، صدها هزار قبضه اسلحه و مهمات توپخانه، لجستیک عریض و طویل، تشکیلات اداری و نظامی و هم چنین کلی دیگ و دیگبر و پیچ گوشتی! را ظرف یکسال اخیر از سرتاسر عراق خارج نموده اند. 


بشنوید از منظر درشکه فکسنی ناصرپورپیرار که علی القاعده به دنبال آن است که سوال کند چگونه و با کدامین منابع مادی و انسانی، کشوری که بیشترین کسری بودجه در دنیا را دارا است، بیش از صدهزار سرباز آمریکایی را از امریکا به عراق فرستاد؟! آیا وقت آن نیست که جویا شویم این داستانهای جعلی لشکرکشی را چه کسانی و با چه اهدافی طراحی کرده اند؟! چگونه باید اینگونه داستانهای یهود بافته را پذیرفت و پذیرفت که برای جنگ کردن با مردم ژنده پوش شرق میانه صدها هزار نفر سرباز تا به دندان مسلح و بمب افکنهای پهن پیکر نیاز بوده است؟!...اینها افسانه های یهود بافته است!....اگر راست میگویید منابع زنجیره واری از آثار مادی این لشکرکشی ها به ناصرپورپیرار ارائه کنید:


خلفاى صدر اسلام منابع انسانى و پول لازم براى نیل به مقاصد وسیع و دورگستر خود را از کجا تامین مى کرده اند؟ یادداشت 170


ملاحظه کردید که به این ترتیب مطابق درشکه فکسنی تحلیل تاریخ ناصرپورپیرار ، چون استرداد آثار مادی و انسانی تاریخ غیرممکن است پس نه میتوان اثبات کرد که تمدنی به نام هخامنشیان در سرزمین فارس موجود بوده است، نه اینکه چنین تمدنی لشکرکشیهای عریض و طویلی انجام داده است، مخصوصا اینکه شواهد این تواریخ از دانشگاههای کمونیستی بیرون نپریده اند! ناصر پورپیرار از مرز وقاحت به راحتی عبور کرده و سوار بر همین درشکه فکسنی شواهد مادی، طوفان جهانی نوح را نیز انکار نمود. و مدعی شد که چون شواهد تجربی ای که وی فرض کرده است چیز دیگری را نشان میدهد پس آنچکه در تورات این کتاب مقدس و مورد تایید قرآن کریم در مورد طوفان نوح نوشته شده است، "قصه است" (عین کلام ناصرپورپیرار) و هرگز وجود خارجی نداشته و جعل شده یهودیان دنیا است. 


اگر راست میگویید به ناصرپورپیرار زنجیره ای از شواهد مادی از حضور لشگرهای هخامنش نشان دهید! یا اینکه چگونه و با کدامین منابع مادی و انسانی و مالی، 100 هزار سرباز امریکایی در خاک عراق به مدت 8 سال صبحانه و نهار و شام میخورده اند؟ و اگر نمی توانید (که نمی توانید!) آثار متصل مادی از این رخدادهای تاریخی را استرداد کنید، پس بدانید که ماموران کنیسه و کلیسا تا اعماق باورهای شما رسوخ کرده اند و همه شما را با افسانه های لشکرکشی به سرزمینهای شرق میانه که یهود بافته است، (نه کمونیستی!)، فریفته اند. 


این است درشکه فکسنی تحلیل های تاریخی ناصرپورپیرار که با یک یادداشت چند پاراگرافی از هم گسیخته و منحل گردید.


منتظر افشاشدن حقه ها و دروغپردازیهای دیگری از او در همین سایت باشید.


والسلام علی من اتبع الهدی.

مورخ بی شعور: وقتی عمدا حاشا میکند!

بسم الله الرحمن الرحیم


حقه و دروغپردازی سوم: مورخ بی شعور: وقتی عمدا حاشا میکند!


اشتباه نکنید! تیتر این یادداشت از آن آیه از قرآن کریم اقتباس شده است که وقتی به افراد مریض القلب تذکر میدهند "فساد نکنید"، آنها به دلیل بی شعور  بودن حاشا میکنند و مدعی "اصلاح گری" میشوند. ناصر پورپیرار نیز یکی از همین اهالی وادی "بی شعوری" است..اما به چه علت؟ ملاحظه فرمایید:


اینک زمان است که سرکردگان هخامنشی نام گرفته از سطور تورات نونوشته، کورش و داریوش و خشایار و اردشیر قلابی را، به اوراق و رواق آن کتاب بازگردانیم. - ناصرپورپیرار یادداشت 290 


فارغ از توهین و افترای غیرقابل اغماض ناصرپورپیرار به ساحت مقدس کتب من قبل قرآن کریم مبنی بر قابل جعل بودن تنزیلات الهی (که حتی آیات قرآن کریم را نیز به تمسخر گرفته است!)، هر قاری آگاه به کتب مقدس به تفصیل میداند که نام داریوش و اردشیر و غیرو در هیچ آیه ای از کتاب تورات موجود نیست!! بلکه این کتب مقدس انبیایی مانند دانیال، عزرا و یشعیای نبی است که این اسامی را بدون اشکال، مکتوب نگاه داشته است.


پس ناصرپورپیرار، آن مورخ نادان، هنوز فرق کتاب دانیال و یشعیا را با تورات فهم نکرده قلم به دست شده است و از گل آلود کردن ذهن مخاطب ذره ای ابا ندارد! 


بواقع وی دنبال کننده کدامین هدف و تابع کدامین خط مشی سیاسی یا کدامین فرقه است که در اهانت کردن به کتب مقدس تا به این اندازه پیش رفته است؟ و حتی هرگز حاضر به تصحیح کردن یادداشتهایش نشده است؟


حدودا یک سال پیش بود که به تفصیل در یادداشتی (لینک) این شخص منکر را از اهانت به ساحت مقدس کتب الله منع کردم و مدبرانه تفاوتهای کتب عهد جدید، قدیم، تاناخ، تورات و غیرو را به ناصرپورپیرار و جمع جوانان خام و سرگردان وبلاگ شخصی او که هنوز فیلتر نشده بود! تذکر دادم. شاید او یادداشتها و فیلم های باطل شده اش را از سطح اینترنت جمع آوری نماید، لیکن وی نه تنها هیچ ترتیب اثری نداد، بلکه در مجموعه جدیدی از یادداشتها به نام هواخوری (نامی وقیح) به صراحت به مسخره کردن و حاشا کردن آیات کلام مقدس الله در کتب من قبل قرآن کریم ادامه داد. 


آیا ناصر پورپیرار همان بی شعوری نیست که فرق کتب مقدس را نشناخته اما در قلم دوانی بر علیه آنها به "بهانه اصلاح" سراز پا نمی شناسد؟ کسی که وقتی بدو گفته شود "فساد نکن"، حاشا میکند، بهانه جویی میکند. لیکن به فرموده قرآن او مفسد است اما شعورش نمیرسد.


منتظر افشاشدن حقه ها و دروغپردازیهای دیگری از او در همین سایت باشید.


والسلام علی من اتبع الهدی.

نفاق و یک بام و دوهوایی در بررسی پوریم

بسم الله الرحمن الرحیم


حقه و دروغپردازی دوم: نفاق و یک بام و دوهوایی در بررسی پوریم


سر تا پای دویست و خرده ای یادداشت ناصرپورپیرار را میتوان در یک جمله از زبان وی خلاصه نمود:


سرزمین ایران پس از قتل عام پوریم تا زمان ناصر الدین شاه، از مراکز تجمع عمومی و نشانه های تمدن خالی است. - یادداشت هواخوری 9.


اما پوریم یکی از اعیاد یهودیان سراسر دنیاست که برپایه کتاب استر از مجموعه کتب مقدس عهد قدیم جشن گرفته میشود. فارغ از چند و چون جشن پوریم، خواننده محترم توجه فرماید که ناصر پورپیرار در حالی از موضوع پوریم تقریبا هر پاراگراف یکبار بهره برداری خاص می نماید، که در عین حال شخص وی، یکی از منکرین اصالت کتب مقدس قبل از قرآن کریم است! به زبان دیگر: ناصرپورپیرار در حالی از جشن پوریم کتاب مقدس استر، بعنوان نسل کشی در خط به خط یادداشتهایش بهره برداری میکند که خود وی مدعی اول سراپا جعلی بودن کتاب استر (مرجع رخداد پوریم) و کلا مجموعه کتب مقدس عهد قدیم و جدید است!! و این بی نهایت متناقض با بهره برداری او از رخداد پوریم مکتوب در کتاب استر می باشد:


تورات و انجیل های کنونی هیچ ارتباطی با نازل شده های آسمانی و اصلی ندارد و برای رفع نیازهای امروزین کنیسه و کلیسا تراش داده اند. - پورپیرار، هواخوری 7 


آیا از این منافقانه تر؟؟؟ بواقع خط مشی تناقضات ناصرپورپیرار از چه رسنی و با چه اهداف سیاسی رقم خورده است که اینگونه جوانان مسلمان بی اطلاع، کتب من قبل و حتی قرآن کریم را به تمسخر گرفته است؟ 


غکس العمل او: وقتی مچ وی باز شد!


اما از عکس العمل او بخوانید هنگامیکه در جایی این انتقاد را به اطلاع او رساندند و او در کمال بی اعتنایی در حالیکه کماکان بر جعلی بودن کتب مقدس اصرار می ورزید! مدعی شد که نحوه بررسیها در سیر یادداشتهای او بگونه ایست که دیگر مهم نیست که پوریم یا کتاب استری وجود داشته است یا خیر!! نشان به این نشان که:


اگر چه او خط به خط از واژه پوریم برای جلب نظر اذهان عمومی سخن به میان می آورد، اما چنانچه مچ حقه باز و دروغگوی وی باز شود، دیگر نه پوریمی اهمیت دارد نه جعلی بودن کتاب استر از عهد قدیم...فراموش کنید!....اینها همه بازی بوده است! تا خواننده را چون گربه ای به دنبال یک تکه گوشت به هر سو بکشاند و از انحراف مسیر وی کمال سوءاستفاده را بعمل آورده و تزریقات خاصی را به ذهن او در متن بررسیهای تاریخی وارد نماید و او را در مکتب حقه بازی و دروغ آموزش دهد.


حقا که نفاق، حقه بازی و دروغپردازی ناصرپورپیرار که هم از جشن سنتی پوریم کتاب مقدس استر بهره برداری میکند و هم در وقت لازم کتاب استر (مرجع رخداد پوریم) و دیگر کتب مقدس عهد قدیم و انجیل را کلا جعلی می شمارد، مثال زدنی است!! و زنگ خطر بزرگی را در گوشها می نوازد که چطور فردی در نهایت نفاق، تدابیر شیطنت واری را برنامه ریزی کرده و یادداشت به یادداشت در حال القای آن به مخاطبان می باشد.


منتظر افشاشدن حقه ها و دروغپردازیهای دیگری از او در همین سایت باشید.


والسلام علی من اتبع الهدی.


نفاق و یک بام و دوهوایی در بررسی اسناد تاریخی

بسم الله الرحمن الرحیم


حقه و دروغپردازی اول: نفاق و یک بام و دوهوایی در بررسی اسناد


ناصرپورپیرار که هر رسنی از تاریخ نگاری ایران و خاورمیانه را سراپا جعل و آغشته به دروغپردازیهای دانشگاه ها و ماموران اروپایی کنیسه و کلیسا میداند، بطور حیرت آوری در مواجهه با کتاب نقشه شهرهای ایران در دوران قاجار که بر پایه مستندات انستیتوی معماری و آکادمی علوم باکو (در شوروی کومونیستی سابق) تهیه و تدوین شده است، اینگونه می نویسد:


"پس کتاب شهرهای ایران در دوره قاجار به راستی صاحب پدر و مادر است.." یادداشت 247


ملاحظه میکنید که این فرد حقه بازانه، از مخاطب میخواهد که اسناد انستیتوهای شوروی کمونیستی سابق را "صاحب پدر و مادر" بداند (و  خود او بر پایه همین اسناد  تهیه و نگهداری شده در شوروی و آکادمی علوم باکو یادداشتهای زیادی سیاه میکند)، اما بگونه ای سراسر منافقانه، هر گونه سند تاریخی و معماری دانشگاه های اروپایی و امریکایی را جعل محض بر می شمارد!!


گفته شده و خود او در لابلای وبلاگ شخصی است سابقا معترف است که در قدیم فعالیتهای سیاسی داشته است و سپس فعالیتهایش را متوقف نموده است. لیکن شواهد نوشتاری بررسی های او که اسناد دانشگاههای شوروی کمونیستی را پدر و مادر دار و اسناد انستیتوها و محققین اروپایی و امریکایی را جعل مطلق میشمارد، زاویه دیگری از علاقمندیهای جدید وی را هویدا میکند!


آنچکه بر همگان واضح و مبرهن است یک بام و دو هوایی و نفاق عجیب او در مواجهه با بررسی اسناد تاریخی است که طی آن فقط اسناد دانشگاه های شوروی کمونیستی صاحب پدر و مادر میشوند!! و اسناد دانشگاههای اروپایی و امریکایی سراپا جعل و دروغ اند!


به راستی چه کسی بغیر از خود ناصرپورپیرار، مسئول این نفاق و یک بام و دوهوایی است؟


منتظر افشاشدن حقه ها و دروغپردازیهای دیگری از او در همین سایت باشید.


والسلام علی من اتبع الهدی.